ارکان ارکان ، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 10 روز سن داره
رضوان رضوان ، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 16 روز سن داره

ارکان و رضوان مامان

ارکان من

1393/3/15 16:30
نویسنده : مامان
226 بازدید
اشتراک گذاری

يکي از قشنگ ترين ثانيه هايي که هرشب تجربه ميکنم زمانيه که تو رو پاهام خوابيدي(البته با کلي تلاش و نذر و نياز)بعد که وارد خواب عميق ميشي با بابايي دو طرف تشک کوچولوتو ميگيريم و منتقلت ميکنيم به اتاق خواب و روي تخت ميزاريمت...

تو اين مسير که ميبريمت من و بابايي بهت نگاه ميکنيم ..هر شب بابايي ميگه پسرم بزرگ شده ها...جالبه هر شب براش بزرگ ميشي...

بعد من ميخندم  و  به صورت نازت نگاه ميکنم که چقدر معصوم  و بانمکه.....يه کم قربون صدقت ميرم ..تو دلم هزار باره از خدا ميخوام که حافظت باشه....

قراره از اين صحنه يه بار فيلم بگيريم...آخه خيلي خاطره انگيزه....

ارکان  من  وقتي ظهرا با خستگي وصف ناپذير ميام خونه...ذوق کردن گفتن مامان از مدرسه اومدی و بع بعي شدنت انرژي  از دست رفتمو بر ميگردونه...وقتي شبا با خستگي و ضعف کنارت دراز ميکشم ..معصوميت بي نظيرت آرومم ميکنه...

خيلي  موقع ها بخاطر خستگي هام و بي حوصصلگي هام خودمو سرزنش ميکنم ...نميخوام بفهمي ماماني  خسته ميشه...

ميخوام شاد باشي و باز ي کني و با اعتماد بنفس پا شي..همه ميگم ماشالا اين ووروجک ما چقدر اعتماد بنفس داره

ميدوني بابايي خيلي دوستت داره..همه کارتو انجام ميده و خيلي کمکم ميکنه..البته من هنوز ازش تشکر نکردم!!!!!

باورت ميشه  شما دوتا هيچ وقتي براي من و بابا نميزاريد..تمام ثانيه هاي با هم بودنمون صرف شما فسقلي ها شده....

در اولين فرصت ميام عکساي بانمکتو ميزارم...

خدا کنه زود و سالم  بزرگ بشيد...منم کمتر خسته بشم..هههه

 

پسندها (5)

نظرات (6)

ساناز
15 خرداد 93 16:54
عزیزم وب قشنگی دارین خوشحال میشم بهم سر بزنی
مامان ابوالفضل
19 خرداد 93 21:57
عزیزم واقعا خسته نباشی این خستگی ها هم تمام میشه و انشالله نتیجه تلاشت رو تو زندگیت میبینی همیشه شاد باشین من هنوز یاد نگرفتم چطوری بع عنوان هوادار باید کلیک کنم
نیایش
20 خرداد 93 23:06
سلام خاله مریم عزیزم.لطفا برای منم یه وبلاگ درست کن.
منا
26 خرداد 93 14:40
عزیزم معلومه حسابی درگیر امتحانها هستی که چیزی ننوشتی واقعا خسته نباشی
مامان مهتاب
29 خرداد 93 22:02
سلام عزیزم "کجایی عکسا رو بذار دلمون واسه این وروجکا تنگ شده
√بهار مامانه برسام
9 تیر 93 5:55
سلام دوست جون مهربونم ممنون از لطف و محبتت که بعد از اینهمه مدت من و برسام رو از یاد نبردید،من فکر میکردم بعد از اینهمه وقت دیگه هیچ کدوم از دوستان یاد ما نباشن ولی شما ها انقدر خوبید که هنوز هم به یاد ما هستید خدا شما رو برای ما حفظ کنه گلم خوشحال شدم از ثبت نامت و از صمیم قلب برات آرزوی موفقیت میکنم هزارماشالله فسقلی هامون هم که بزرگ شدن من وقتی نی نی های ناز شما رو دیدم تازه متوجه گذر زمان شدم چون تویه این مدت واقعا مغزم تویه خلصه ی محض بود فقط به یه چیز فکر میکردم و بس بگذریم.....مهم اینه که همه چی به خیر گذشت و الان باز هم در کنار هم و در جمع صمیمی و همیشگیمون هستیم و ما باز در کنار دوستای مهربونی مثل شما هستیم روی ماه ناز گلات رو ببوس میدونم دیر شده برای تبریک ولی تولد 3 سالگی ارکان جون رو تبریک میگم ..... ارکان عسل و برسام عسل من هر دو متولد بهمن هستن چه خوب....برسام 10 بهمن بود و افسوس که ............. انشاالله 120 سالگیش رو جشن بگیرید انشاالله کیکی جشن فارغ التحصیلی دانشگاهش ؛ انشاالله کیک عروسیش براتون از صمیم قلب بهترین ها رو آرزو میکنم