بدون عنوان

ارکان خان تمام ماه محرم و صفر نذری اگه شل زرد می اوردند یا توهیئت میدادند شل زرد نمی خورد . اما بیست هشت صفر خاله مینو مامان غزل نذری شل زرد داشت. خاله امسال خونه بابا بزرگ اومد و شل زردش اونجا اماده کرد با کمک خاله حمیده . من ارکان و رضوان به خاطر اینکه رضوان تب داشت بعدظهر رفتیم اونجا که همه کارها تمام شده بود . ارکان با دیدن بقیه بچه ها که شله زرد میخوردند .شروع کرد به خوردن شله زرد.خاله حمیده وقتی خواستیم بیایم خونه دو تاظرف بهمون داد گفت برا ارکان و رضوان.خلاصه اینکه تو دو سه روز همه شله زرد خودش خورد . حالا دوروز پیش از صبح که از خواب بیدار شد گیرداد شله زرد میخوام شله زرد میخوام. من هم تا حالا اصلا شل زرد درست نکردم .خلاصه هی سرگرمش کردم تا وقت نهار شد دوباره یادش اومد گیر داد شله زرد میخوام . یه فکری به سرم زرد برنج که برا نهار اماده کردم روغن محلی روش گذاشتم بهش گفتم بیا مامان این هم شله زرد . طفلی بچه ام شروع کرد به خوردن شله زرد قلابی. ولی برا تلافی کردن عصری به خاله حمیده زنگ زدم براش شله زرداماده کرد فرستاد و دست خاله درد نکنه.